کشور از سال گذشته و با مرگ مشکوک مهسا امینی وارد روزهای عجیبی شد که شاید بتوان آن را پیچیده ترین طرح برای نابودی ایران طی بیست سال اخیر دانست.

یزدسخن؛ کشور از سال گذشته و با مرگ مشکوک مهسا امینی وارد روزهای عجیبی شد که شاید بتوان آن را پیچیده ترین طرح برای نابودی ایران طی بیست سال اخیر دانست. در این مطلب قصدی بر ورود به موضوعات و مباحث این یک سال نداریم اما می خواهیم از منظری ویژه به آن نگاه کنیم؛ تقابل مردم با مردم بر سر با حجابی و بی حجابی!

پس از فرونشستن اعتراضات خیابانی، معترضین (که در این مطالب تصمیمی برای ضد انقلاب خواندن یا نخواند آن نداریم)، راه‌کشف حجاب و درگیری با حکومت برای بازگرداندن فضای ملتهب به کف خیابان را در پیش گرفت.
مسیری که با بی تفاوتی حکومت (مجددا قصدی برای ورود به بحث درست یا غلط بودن رفتار حکومت نداریم) مواجه و پروژه شکست خورد!
اما طی هفته های اخیر پروژه جدیدی برای بازگرداندن التهاب به سطح جامعه برنامه ریزی شده است: درگیری «با حجاب» و «بی حجاب» در مقابل دوربین!
انتشار کلیپ های تاسف آور از حمله مردانی که در اوج بی حیایی دست روی زن محجبه بلند کرده و حتی در جایی روسری و چادر از سر آنها کشیده اند، جامعه ایمانی را به سمت یک التهاب ناخواسته کشانده است؛
جامعه ایمانی که قرن هاست برای کشیدن چادر از سر فرزندان زهرا روضه خوانده، جامعه ای که فاطمیه را بدلیل هتک حرمت مادر سادات دهه گرفته، جامعه ای که تجربه ای همچون مسجد گوهرشاد را در تاریخ خود دارد و جامعه ای که چادر را یک‌ ارزش دینی می‌داند، این روزها بدلیل مشاهده کتک خوردن زن‌ محجبه اش بشدت ملتهب شده و در آستانه تقابل رو در رو با «بی حجاب» ها قرار گرفته است!
هرچند ضریب دادن رسانه ها به این موضوع، قابل چشم پوشی نیست!

فکر‌ و ایده این مواجهه و انتشار کلیپ های آن از طرف هر کسی باشد، برنامه ریزی دقیقی داشته، چرا که جامعه را به سمت یک گسست شدید هدایت و در صورت عبور از رفتار عاقلانه، به سمت درگیری شدید مردم با مردم پیش خواهد رفت!

از نظر نگارنده سکوت علما و روحانیون و اصحاب فرهنگ در خصوص حجاب و از طرفی به نتیجه نرسیدن حکومت در خصوص نحوه مواجهه با بی حجابی، این گسست اجتماعی را تقویت کرده و در آستانه یک فروپاشی اجتماعی قرار گرفته ایم!

  • نویسنده : علی حسن زاده